دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟