ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟