خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند