ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
نه فقط سرو، در این باغِ تناور دیده
لالهها دیده ولیکن همه پرپر دیده
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟