ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود