ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام