آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند