ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام