ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام