ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است