ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی