هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را