ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند