هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
نه فقط سرو، در این باغِ تناور دیده
لالهها دیده ولیکن همه پرپر دیده
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست