ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام