فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
که پس میگیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را
چقدر ریخته هر گوشه و کنار، غم اینجا
نشسته روی دو زانو امام، هر قدم اینجا
کشتی باورمان نوح ندارد بیتو
زندگی نیز دگر روح ندارد بیتو
سلام فلسفۀ چشمهای بارانی!
سلام آبروی سجدههای طولانی!
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را
یک روز به هیأت سحر میآید
با سوز دل و دیدهٔ تر میآید
آن روز کاظمین چو بازار شام شد
دنیا برای بار نهم بیامام شد