خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است