ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است