ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را