ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم