موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...