چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام