پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام