الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
تو ای تجلّی عصمت! ظهور خواهی کرد
به جام لاله، شراب طهور خواهی کرد
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام