حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
زینب صُغراست او؟ یا مادر کلثوم بوده؟
یا خطوط درهم تاریخ نامفهوم بوده؟
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
دوباره عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلبها شده روشن در آستانۀ عید