مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است