غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است