بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست