آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی