سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
چقدر این روزهای سرد سخت است
و پیدا کردن همدرد سخت است
سپیداران نشانی سرخ دارند
همیشه آرمانی سرخ دارند
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام