سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
چقدر این روزهای سرد سخت است
و پیدا کردن همدرد سخت است
سپیداران نشانی سرخ دارند
همیشه آرمانی سرخ دارند
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من