ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
باران شده بر کویر جاری شده است
در بستر هر مسیر جاری شده است
دیدند که کوهِ آرزوشان، کاه است
صحبت سر یک مردِ عدالتخواه است
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست