فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خونآلوده پیغام از کبوترهای چاهی داشت
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را