ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی