تو را ز دست اَجَل کی فرار خواهد بود؟
فرارگاه تو دارالقرار خواهد بود
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید
علی كه آینۀ روشن خدای تو بود
همیشه آینهاش روی حقنمای تو بود