شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را