نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
آهسته از غم تو زمین و زمان شکست
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
عطر تن پیمبر از این خانه میرود
بال ملک معطر از این خانه میرود
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد