ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم
به خاطر دل خود، نامهای جدا بنویسم