تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد