انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد