ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تابید بر زمین
نوری از آسمان
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام