کبود غیبت تو آسمان بارانیست
و کار دیدۀ ما در غمت گلافشانیست
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
به همان کس که محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
این چشمها برای كه تبخیر میشود؟
این حلقهها برای چه زنجیر میشود؟
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست
آزرده طعم دورى، از یار را چشیده
روى سحر قدم زد با کسوت سپیده
ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت
جز هالهای کبود از او کس نشان نداشت
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند