ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
تابید بر زمین
نوری از آسمان
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام