رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است