رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم