رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟