رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری