رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری