گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری