هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی